امنیت حاصل توازن آسیب و تهدید است. نیازهای فرد یا جامعه نقاط آسیبپذیر وی هستند. تهدید، عدم پاسخگویی مناسب به نیاز است که ناامنی را ناشی میشود. تا زمانی که نیاز در انسان و جامعه وجود دارد، تهدید نیز وجود دارد. از این جهت، مسئلهی امنیت همزاد بشر بوده و با او همراه است. در این بین، استراتژی به عنوان علم بقاء جامعه، مسئول زدودن تهدیدهای وارده علیه جامعه و تأمین امنیت آن است. کسی که قدرت پاسخ به نیاز خود را نداشته باشد، در تصمیمسازی صحیح درمانده و بیچاره میگردد. از این رو، پس از تبیین رویکرد قدرتمدار در استراتژی برای کودکان، به تبیین رویکرد امنیتمدار پرداخته میشود.
تجربهی بشر در حوزهی امنیت تا کنون به چهار مکتب امنیتی رسیده است: آسیبمحور، تهدیدمحور، فرصتمحور، و موقعیتمحور. مکتب موقعیتمحور، به عنوان مکتب چهارم امنیتی، مکتب اختصاصی اسلامی – ایرانی است که محور اصلی مباحث در رویکرد امنیتمدار است. در این چهارچوب، یک استراتژیست و تصمیمساز، عموماً تهدید را به مثابه موقعیتی میبیند که با اتخاذ استراتژی صحیح و تصمیم درست، میتواند از آن دُرّ گرانبهایی بسازد. مانند صدف که با ترشح از ذات خود به تهدیدی چون سنگ، نه تنها آن تهدید را رفع میکند، بلکه ارزش آن را نیز ارتقاء بخشیده و سنگ را تبدیل به مروارید میکند.
در این نگاه، تا حد امکان باید از ظرفیت تهدید استفاده کرده و موقعیت به وجود آمده را ارتقاء داد. چرا که تا زمانی که نیاز وجود دارد، تهدید نیز به قوت خود باقی است. به طور ذاتی، دنیا برای انسان و جامعهی مؤمن، سرای آزمایش و فتنه است. پس از طرح ادعای ایمان، ابتلاء به انواع آزمایشها صورت میگیرد تا میزان صداقت در ایمان سنجش شود. در واقع، در موقعیتهای مختلف، این فتنهها، تهدیدهایی هستند که با ترشح از ذات ایمان به آنها میتوانند به عنوان سکوی صعود به مراحل متعالیتر به کار گرفته شوند.